طلاق به درخواست زن

زن و مرد با عقد ازدواج و با هزار امید و آرزو زندگی مشترک خود را شروع می کنند، اما گاهی در میانه مسیر زندگی مشترک به این نتیجه می رسند که نمی توانند با شرایط موجود کنار بی آیند و زندگی در کنار دیگری برایشان غیر قابل تحمل می شود، برای همین تصمیم به جدایی و طلاق می گیرند.

طلاق به معنی پایان دادن به زندگی مشترک و جدایی زوجین از یکدیگر است که با تشریفات خاصی به درخواست مرد یا به درخواست زن یا به صورت توافقی واقع می شود.

در این مقاله ضمن تعریف طلاق به در خواست زن دلایلی هم که زن به واسطه آن می تواند درخواست طلاق بگیرد آورده شده است، همچنین بیان شده است که زن بدون دلیل می تواند درخواست طلاق کند یا خیر.





طلاق به درخواست زن

این امر در کشور ما که طلاق به درخواست مرد بدون هیچ دلیل خاصی امکان دارد پذیرفته شده است و مرد برای طلاق دادن همسرش صرفا می بایست تمام حقوق مالی زوجه را به او بپردازد و نیاز به داشتن دلیل محکمه پسند برای جدایی و طلاق دادن زن ندارد و حتی مخالفت زن هم در طلاق از جانب مرد بی تاثیر است.

اما در طلاق به درخواست زن این گونه نیست که زن بدون داشتن دلیل محکمه پسند بتواند طلاق بگیرد، زن برای درخواست طلاق از دادگاه خانواده یا گرفتن طلاق باید عسر و حرج خود را که مصادیق مختلفی دارد به دادگاه خانواده محل سکونت خودش یا محلی که شوهر در آنجا اقامت دارد اثبات کند یا اینکه حق طلاق یا همان وکالت در طلاق داشته باشد.

در این صورت می تواند به یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی مراجعه کند و دادخوست طلاق به درخواست زوجه را تنظیم و ثبت کند تا از آنجا برای دادگاه خانواده ارسال شود.

طلاق به درخواست زن یک روند رسیدگی سه مرحله ای را در دادگاه طی خواهد کرد به این معنا که پس از درخواست طلاق از طرف زن به یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و ثبت دادخواست در آنجا دادخواست ثبت شده در

اولین مرحله به دادگاه بدوی ارسال می شود.؛ پس از رسیدگی در دادگاه بدوی و صدور حکم اگر هر یک از طرفین که حکم به ضررش صادر شده است اعتراضی داشته باشد می تواند در مدت 20 روز به این رای اعتراض کند.

اگر اعتراضی شود پس از اعتراض پرونده به دادگاه تجدید نظر رفته و در آنجا بدون حضور طرفین و صرفا با تبادل لوایح رسیدگی مجدد آغاز می شود و حکم صادر می شود که باز هم طرفین می توانند 20 روز از تایخ صدور رای اعتراض کنند.

در صورتی که پس از تجدید نظر خواهی دوباره اعتراضی از رای صادره صورت بگیرد که این اعتراض فرجام خواهی نام دارد، در این صورت پرونده طلاق به دیوان عالی کشور فرستاده خواهد شد.

برای همین است که می گویند به جز طلاق توافقی در انواع دیگر طلاق مانند طلاق به درخواست مرد یا زن روند رسیدگی طولانی تر خواهد بود، مگر اینکه از طرف زن یا مرد اعتراضی به حکم دادگاه بدوی نشود.

دلایل زن برای درخواست طلاق

گفتیم که زن بدون داشتن دلیل محکمه پسند یا داشتن حق طلاق نمی تواند در صورت عدم رضایت شوهر به جدایی طلاق بگیرد، دلایلی که زن می تواند با اثبات آن ها به دادگاه خانواده رسیدگی کننده به دعوا از دادگاه درخواست طلاق داشته باشد عبارت اند از:

اثبات یکی از شروط دوازدگانه ضمن عقد ازدواج اگر مرد آن را امضا کرده باشد.

اثبات عسر و حرج در زندگی با شوهر ، عسر و حرج به این معنا است که در زندگی با شوهر وضیعتی برای زن بوجود بی آید که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد که مصادیق مختلفی دارد.

داشتن وکالت در طلاق از جانب شوهر یا همان داشتن حق طلاق زن

و اما مصادیقی که اثبات آن عسر و حرج برای زن محسوب می شود عبارت اند از:

شرایطی وجود داشته باشد که زن کراهت شدید نسبت به مرد داشته باشد و کل مهریه اش را ببخشد.

نداشتن رابطه جنسی شوهر با زن برای مدت غیر متعارف

داشتن اعتیاد شوهر که مضر باشد و به اساس زندگی خانوادگی ضربه وارد کند.

امراض مقاربتی شوهر

نپرداختن نفقه حداقل به مدت ۶ ماه

مریضی لاعلاج و سخت شوهر

بچه دار نشدن مرد

ازدواج مجدد بدون اجازه همسر اول

تهیه نکردن منزل برای سکونت برای مدت غیر متعارف

کتک زدن و توهین کردن به زن به طوری که ادامه زندگی برای او سخت و غیر ممکن شود.

محکومیت شوهر به زندان به مدت بالای ۵ سال یا ارتکاب به جرایمی که بر خلاف شان زوجه است.

زن در دادگاه بتواند خیانت شوهر را ثابت کند.

اگر زن بواسطه عیوب مرد در مسائل زناشویی مشکل داشته باشد.

برقراری رابطه جنسی نامتعارف و درخواست آن از جانب مرد

دوری زوجین برای مدت طولانی یا بلا تکایف رها کردن زن

دیگر مواردی که ممکن است با اثبات آن در دادگاه که ادامه زندگی با شوهر را برای او سخت کرده و تایید این سختی و مشقت از سوی قاضی مصداق عسر و حرج قرار بگیرد.

آیا زن بدون دلیل می تواند طلاق بگیرد؟

گفته شد اگر زن درخواست طلاق دهد و مرد راضی نباشد یعنی مرد رضایت به طلاق نداشته باشد، طلاق زن بدون داشتن دلیل از جمله اثبات یکی از شروط دوازدگانه ضمن عقد که مرد امضا کرده یا بدون اثبات عسر و حرج امکان پذیر نیست، مگر اینکه زن حق طلاق داشته باشد یا کراهت شدید نسبت به مرد داشته باشد و حاضر باشد برای گرفتن طلاق و جدایی کل مهریه اش را به شوهر ببخشد.

به حدی این کراهت زن نسبت به مرد باید زیاد باشد که به هیچ عنوان حاضر به نزدیکی و زندگی با شوهر نباشد که البته تصمیم در این مورد به نظر قاضی رسیدگی کننده به پرونده طلاق بستگی دارد و به این معنا نیست که با هر اظهار کرات و بخشیدن مهریه زن به راحتی بتواند از شوهرش طلاق بگیرد، این امر علاوه بر اثبات نزد قاضی دادگاه نیاز به داشتن شرایطی هم دارد.

 

انواع تمکین اعم از تمکین عام و تمکین خاص

از جمله وظایفی که بر اساس شرع و قانون بر عهده زن و مرد قرار دارد، تمکین کردن می باشد.

تمکین در لغت به معنی الزام و اجبار است؛ در عرف زمانی که از تمکین سخن گفته می شود، بیشتر تمکین خاص از جانب زن بنظر می آید.

اما در واقع تمکین، تکلیفی دو جانبه است که بر عهده زن و مرد قرار دارد.

با دقت در مواد قانون مدنی و مقررات شرعی، می توانیم انواع تمکین را شامل تمکین عام و تمکین خاص بدانیم.

تمکین عام ناظر بر ریاست و مدیریت مرد در خانواده است و تمکین خاص در خصوص وظایف زناشویی است؛ به همین دلیل، در این مقاله، انواع تمکین اعم از تمکین عام و تمکین خاص را مورد بررسی قرار می دهیم.




انواع تمکین

یکی از تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر این است که از هم تمکین کنند.

نقطه مقابل تمکین زن، نشوز است که به معنای آن است که زن و مرد در مقابل یکدیگر تمکین نکرده باشند.

البته اصطلاح نشوز را بیشتر در مورد زنان به کار می برند، اما از آن رو که هر دوی زن و مرد موظف به تمکین در برابر هم هستند، عدم تمکین از جانب هر دوی آنها نشوز نام دارد.

در عرف حقوقی و قانونی ما، تمکین در دو معنای تمکین عام و تمکین خاص به کار برده می شود که معانی متفاوتی هم دارند.

از همین رو شناخت انواع تمکین اعم از تمکین عام و تمکین خاص و مصادیق آنها موضوع بسیار مهمی است.

نکته قابل توجه این است که در انواع تمکین، تشخیص اموری که مرد می تواند از همسر خود انتظار داشته باشد، بستگی به عرف و آداب و رسوم اجتماعی دارد و نمی توان محدوده خاصی را برای آن قائل شد.

تمکین عام

تمکین عام در اصطلاح حقوقی به معنای اطاعت از مرد در امور زندگی می باشد؛ مانند سکونت در منزلی که شوهر انتخاب کرده، عدم خروج از منزل بدون اجازه از شوهر و حسن معاشرت با شوهر که عبارتست از خوش رفتاری با شوهر و رعایت نظافت و آرایش خود برای شوهر؛ به نحوی که زمان، مکان و شرایط خانوادگی به آنها اجازه داده است.

قانون مدنی تمکین عام را به وظایف زوجیت مذکور در ماده ۱۱۰۸ تفسیر کرده است.

بر اساس این ماده، "هر گاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود".

بنابراین، در صورتی که زن از تمکین عام در قبال شوهر امتناع کرده و بدون دلیل موجه از انجام وظایف قانونی امتناع کند، مرد موظف به پرداخت نفقه به وی نخواهد بود.

تمکین خاص

تمکین خاص ناظر بر روابط زناشویی بین زوجین است؛ در واقع زن باید زمینه بر طرف کردن همه نیازهای متعارف و ممکن برای زناشویی را فراهم کند.

البته تمکین خاص، امر مطلقی نیست و زن موظف به انجام این امر بر طبق زمان و مکان و عرف می باشد؛ به همین دلیل مواردی که زن مجاز است تمکین نکند نیز وجود دارند؛ مثلا در شرایطی که شوهر مبتلا به یکی از بیماری های مقاربتی جنسی باشد، زن می تواند از تمکین امتناع کند و همزمان از نفقه نیز استفاده کند.

قانون مدنی نیز در ماده ۱۰۸۵ تمکین به معنای خاص را به معنای وظایف زن در برابر شوهر دانسته است، اما برای انجام این وظیفه حق حبس برای زن را مطرح کرده است.

بر اساس این ماده، "زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده، از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند مشروط به اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود".

همانطور که از این ماده مشخص است، زن می تواند تا مهریه خود را نگرفته است از تمکین خاص خودداری نماید و همچنان نفقه اش را بگیرد که این عمل اصطلاحا حق حبس نام دارد.

 

 

ارسال اظهارنامه عدم تمکین

بر اساس قانون، زن موظف شده است تا از همسر خود تمکین نموده و بدون اطلاع و رضایت ایشان و یا در موارد مجاز عدم تمکین، محل سکونت را ترک نکند.

با این وجود، ممکن است که خانم علی رغم اطلاع همسر به هر دلیل از محل سکونت خود خارج گردد.

در این صورت، شوهر می تواند با ارسال اظهارنامه عدم تمکین وی را به زندگی مشترک دعوت کند.

در حال حاضر، ارسال اظهارنامه از جمله اظهارنامه عدم تمکین به صورت الکترونیکی انجام می شود.

در این مقاله قصد داریم به توضیح چگونگی ارسال اظهارنامه عدم تمکین یا نحوه فرستادن و اظهارنامه عدم تمکین بپردازیم.

بنابراین، اظهارنامه عدم تمکین، ارسال اظهارنامه عدم تمکین و نمونه اظهارنامه عدم تمکین  را ارائه می نماییم.



اظهارنامه عدم تمکین

به محض اینکه عقد نکاح به طور صحیح زن و مرد را به زوجیت یکدیگر درآورد، آنها را مکلف می کند که به وظایفی در قبال یکدیگر پای بند باشند.

به عنوان مثال، مرد موظف است به همسر خود نفقه بپردازد و در مقابل آن، زن نیز موظف شده است تا از همسر خود تمکین کند.

بنابراین، در شرایطی که زن بدون مجوز قانونی یا بدون اطلاع و رضایت شوهر از تمکین خودداری کند، مرد می تواند با ارسال یک اظهارنامه قضایی وی را دعوت کند که در مهلت مقرر به منزل بازگردد؛ در غیر این صورت، از جهت اینکه زن با عدم تمکین ، ناشزه شده است، دیگر حق دریافت نفقه نخواهد داشت.

البته، گفتنی است که در صورتی که زن به دلیل مسائلی همچون سوء رفتار یا خطر جسمی و روانی از تمکین در مقابل شوهر خودداری کند، دیگر عنوان ناشزه نخواهد داشت و همچنان حق نفقه دارد.

ارسال اظهارنامه عدم تمکین

سابقا، اظهارنامه بر روی فرمی چاپی نوشته و به مخاطب آن ابلاغ می گردید، اما در حال حاضر، ارسال اظهارنامه در تهران و مراکز استان ها تنها به شیوه الکترونیک صورت می پذیرد؛ به این منظور، برای ارسال اظهارنامه عدم تمکین، باید به شیوه الکترونیکی اقدام نمود.

برای ارسال اظهارنامه عدم تمکین، نخست بایستی در سامانه خدمات الکترونیک قضایی ثبت نام کرد.

انجام مراحل اولیه ثبت نام را خودتان در منزل هم می توانید انجام دهید؛ پس از آن، با مراجعه به یکی از دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، اظهارنامه را به ثبت برسانید.

برای دریافت اطلاعات دقیق مربوط به مراحل ارسال اظهارنامه عدم تمکین، به مقاله ثبت اظهارنامه الکترونیکی قضایی مراجعه نمایید

نمونه اظهارنامه عدم تمکین

سرکار خانم ..............

احتراما به استحضار می رساند؛

همانگونه که مطلع هستید، جنابعالی در تاریخ ................ به موجب عقدنامه .............. تنظیم شده در دفتر ازدواج ........... به عقد دائم اینجانب درآمده اید؛ اما از تاریخ .................... تا ................... بدون داشتن دلیل موجه قانونی و یا کسب رضایت از اینجانب اقدام به خروج از منزل مشترک نموده و تاکنون بازنگشته اید.

به همین دلیل، از شما تقاضا دارم که به دور از هرگونه کشمکش و اختلافی به زندگی مشترک بازگشته و به وظایف زناشویی خود عمل نمایید.

در ضمن، در صورتی که بعد از گذشت پنج روز از ابلاغ این اظهارنامه به انجام وظایف زناشویی خود اقدام نکنید، به موجب مقررات قانونی ناشزه محسوب شده و الزامی جهت پرداخت نفقه به شما وجود ندارد.

با تقدیم احترام؛

نام و نام خانوادگی

امضا

 

نحوه اثبات عدم تمکین

ماده ۱۱۰۲ قانون مدنی تمکین را از وظایف زوجه در مقابل زوج پس از انعقاد عقد ازدواج و از آثار روابط زوجیت دانسته است.

تمکین یعنی زوجه در انجام وظایف زناشویی، سکونت در منزل مشترک که شوهر اختیار کرده و حسن معاشرت در حفظ مبانی خانواده از جمله تربیت فرزندان و نحوه معاشرت‌ها و … از شوهر اطاعت کند که در اصطلاح حقوقی به آن تمکین می‌گویند و انواعی دارد.

عدم تمکین باعث مجازات می‌شود درصورت عدم تمکین زن و اثبات آن از سمت شوهر زن ناشزه محسوب می‌شود و نفقه‌ای به او تعلق نمی‌گیرد.

در این مقاله قصد داریم به تمکین زن و موراد آن بپردازیم و با هم به بررسی آن برسیم





نحوه اثبات عدم تمکین

چنانچه زن از مرد تمکین نکند، مرد می‌تواند با مراجعه به دادگاه الزام به تمکین زوجه را درخواست کند.

قبل از این کار مرد می‌تواند اظهارنامه‌ای را پر کرده و برای زن بفرستد؛ این اظهارنامه بعدا می‌تواند اثبات کننده عدم تمکین زن باشد.

مدارک دیگری نیز می‌تواند در این زمینه مورد تایید قاضی قرار بگیرد از جمله شهودی که عدم تمکین زن را شهادت می‌دهند.

شکایت مرد از عدم تکمین زن یک دعوای خانوادگی است که در صورت اثبات منجر به نشوز زن شده و لازم نیست دیگر به زن نفقه بپردازد.

در مقابل چنانچه مرد منزل مشترک را ترک کند یا نفقه را نپردازد و یا وظایف خود را انجام ندهد به طوری که مصداق سوءمعاشرت باشد، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه الزام مرد یا حقوق مالی خود ازجمله مهریه و نفقه خود یا نفقه فرزندان را مطالبه کند.

حتی در مواردی که توانایی مالی مرد اثبات شود، عدم پرداخت نفقه از سوی مرد جرم محسوب شده و زن می‌تواند شکایت کیفری کند تا مرد زندانی شود.

نحوه رسیدگی

در مورد دعوای عدم تمکین، اگر مرد پس از اظهارنامه‌ای که برای همسرش فرستاده؛ زن همچنان به عدم تمکین خود ادامه بدهد، مرد می‌تواند دادخواست الزام زوجه به تمکین را در دادگاه خانواده ثبت کند.

پس از ثبت دادخواست و ابلاغ آن به طرفین، جلسه دادرسی آغاز می‌شود.

اگر هیچ مانع شرعی و عقلی، قانونی یا عرفی برای تمکین زن وجود نداشته باشد، قاضی ابتدائا حکم به الزام زن به تمکین می‌دهد و در صورت تکرار عدم تمکین، زن ناشزه شده و دیگر نفقه به او تعلق نمی‌گیرد.

قانون مدنی در ماده ۱۱۰۸ به صراحت بیان می‌دارد: هرگاه زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود.

ضمن این ه باید به این نکته توجه داشته باشید که در صورت این که زن تمکین نکند دادگاه حق ازدواح محدد را به مرد میدهد.

 

اشنایی با شرایط طلاق گیرنده و طلاق دهنده

طلاق و جدایی شوم ترین اتفاقی است که ممکن می باشد برای هر خانواه ای پیش بیاید


با طلاق گرفتن خانواده از هم جدا می شوند و به نوعی متیوان گفت میپاشد و رشته ازدواح بین زن و مرد جدا می‌شود و از آن پس برای باز کردن گره و علقه میان آن دو باید برخی اقدامات انجام شود.

لازم به ذکر است مشاوره حقوقی در خصوص امور دعاوی خانوادگی، توسط وکیل طلاق، وکیل طلاق توافقی، وکیل برای حضانت فرزندان، وکیل نفقه، وکیل مهریه، وکیل برای فرزند خواندگی، و ارائه راهکارهای حل اختلاف فی مابین جهت صلح  یا وکالت در پرونده های حقوقی توسط مجرب ترین و بهترین مشاور حقوقی و بهترین وکیل طلاق و  وکیل خانواده



 طلاق دارای چهار رکن اساسی است که عبارتند از:

طلاق دهنده:

در طلاق‌دهنده که همان مرد است چهار شرط وجود دارد که باید در زمان طلاق وجود داشته باشد: بلوغ، عقل، اختیار و قصد

اختیار طلاق شرعا و قانونا بر اساس حدیث نبوی شریف «الطلاق ... و من اخذ بالساق» برعهده شوهر است اما بر اساس قانون شوهر نمی‌تواند خودسرانه دست به طلاق بزند بلکه باید برای طلاق به دادگاه مراجعه کند و در نهایت هم آن را ثبت کند، در غیر این صورت مرتکب جرم شده است.

به نظر می‌رسد با توجه به این که اکنون طلاق بدون موافقت دادگاه واقع نمی‌شود، اگر کسب موافقت دادگاه نیز به عنوان رکن پنجم طلاق به شمار آید بی وجه نیست.

طلاق گیرنده:

در مطلقه که همان زن طلاق داده شده است نیز پنج شرط باید در زمان طلاق وجود داشته باشد تا این طلاق از اعتبار برخوردار باشد.

زوجیت

عقد دائمی باشد نه موقت

اینکه زن از حیض و نفاس پاک باشد: طلاق باید در زمان پاک بودن از حیض و نفاس باشد که در غیر این صورت اگر واقع شود، طلاق باطل است که این شرط مذکور در زن یائسه و زنی که به سن حیض نرسیده است و زن حامله ساقط است.

معین بودن زن مطلقه

صیغه طلاق:

طلاق به خاطر آثار و پیامدهای خاصی که در جامعه دارد دارای شرایط و تشریفات خاصی است که حتما باید رعایت شود؛ از جمله اینکه باید صیغه طلاق خوانده شود.

در صیغه نیز شروطی معتبر است که عبارتند از این که صیغه مخصوصه برای ازاله قید نکاح «هی طالق یا فلانه طالق یا انت طالق» باشد.

گفته می‌شود که طلاق به‌غیر عربی واقع نمی‌شود و با اشاره هم واقع نمی‌شود، مگر کسی که عاجز از حرف زدن باشد.

طلاق رجعی که مرد در آن حق رجوع در زمان عده را دارد؛ بنابراین اگر شخصی زن خود را با طلاق رجعی مطلقه کرد، پس از آن اختیار دارد در زمان عده زن، بدون عقد جدید به همسرش رجوع کند و دوباره او را عیال خود کند.

بنابراین همان‌طور که از نام این نوع طلاق معلوم است، طلاق رجعی، طلاقی است که در آن مرد حق رجوع دارد؛ خواه رجوع بکند یا نکند.

شاهد گرفتن:

شاهد گرفتن دو یا چند نفر مرد عادل بر وقوع طلاق ضرورت دارد، بنابراین دو شرط در شاهد گرفتن بر طلاق حتما باید مورد توجه قرار گیرد، اول اینکه شاهد مرد باشد و دوم اینکه حداقل دو نفر باشند.

چگونگی شاهد گرفتن این دو مرد به یکی از سه صورت انجام می‌شود یا به‌صورت استماع صیغه و شنیدن آن، یا شناختن اجمالی دو طرف یا حضور هم زمان در هنگام طلاق. شرط دیگری که باید در شاهدان وجود داشته باشد عادل بودن آنهاست.

عادل کسی است که تقوا پیشه کند و از مرتکب شدن گناهان کبیره و اصرار بر جرائم صغیره پرهیز کند.



تقسیمات طلاق

در تقسیم‌بندی انواع طلاق باید بدانیم که بعضی از طلاق‌ها حرام هستند؛ بنابراین دسته‌بندی اول تقسیم طلاق به طلاق بدعی و سنی به معنای بدعت حرام و
 
سنت مشروعه است.

منظور ما از طلاق بدعی آن دسته طلاق‌هایی است که برخلاف احکام شریعت باشد؛ طبیعی است که اگر این نوع طلاق واقع شود باطل است.

اما طلاق سنی به آن دسته طلاق‌هایی گفته می‌شود که مطابق مقررات و با رعایت کامل شرایط شرعی انجام شده باشد و خود بر دو نوع است:

طلاق باین که مرد در آن حق رجوع ندارد.

بنابراین اگرکسی همسر خود را با طلاق باین مطلقه کرد حق رجوع نخواهد داشت و برای رجوع نیاز به عقد مجددی هست؛ طلاق خلع، مبارات و زنی که سه طلاقه شده است از نوع طلاق بائناست.

طلاق خلع به طلاقی می‌گویند که در آن زن، به واسطه کراهت و نفرتی که از شوهر خود دارد، مالی را به شوهر خود می‌بخشد و در قبال آن از او طلاق می‌گیرد؛ بنابراین در این نوع طلاق نفرت از سوی زن است.

اما اگر این نفرت طرفینی باشد؛ یعنی شوهر هم مانند زن علاقه‌ای به زندگی مشترک نداشته باشد، با توافق از هم طلاق می‌گیرند؛ که درفقه به آن طلاق مبارات می‌گویند.

در مورد سه طلاقه نیز باید گفت: پس از اینکه مرد دو بار زنش را طلاق داد و رجوع کرد، اگر برای بار سوم او را طلاق دهد، دیگر حق رجوع مجدد ندارد؛ مگر اینکه زن، همسر دیگری را انتخاب کند.

طلاق رجعی که مرد در آن حق رجوع در زمان عده را دارد.

بنابراین اگر شخصی زن خود را با طلاق رجعی مطلقه کرد، پس از آن اختیار دارد در زمان عده زن، بدون عقد جدید به همسرش رجوع کند و دوباره او را عیال خود کند.

بنابراین همان‌طور که از نام این نوع طلاق معلوم است، طلاق رجعی، طلاقی است که در آن مرد حق رجوع دارد؛ خواه رجوع بکند یا نکند.